کد مطلب: 116920
رويکرد ناکارآمد دولت در تحقق شعار «بُرد ـ بُرد»
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 1220

به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، جواد غلامزاده بوجاريدر يادداشتي نوشت:

 

پس از آگاهي و بيداري نسبي ملت‌هاي عقب مانده و نهضت استقلال خواهي بسياري از کشورهاي به اصطلاح جهان سوم در قرن بيستم، غرب با تغيير روش به سمت استفاده از شيوه‌هاي نوين بهره‌کشي سوق پيدا کرد. جذب مغزافزارهاي کشورهاي عقب مانده، غيربومي کردن نرم‌افزارهاي پيشرفت و توسعه و ايجاد وابستگي در حوزه‌هاي سخت‌افزاري، از شيوه‌هاي کنوني کشورهاي قدرتمند در عصر کنوني مي‌باشد تا تسلط و هژموني غرب را پايدار کند.

تلاش کشورهاي غربي به محوريت آمريکا و انگليس در ايجاد هژموني و حاکميت مسلط در حوزه‌هاي نظري و فرانظري (metathe oreitical) در علوم انساني از مهم‌ترين اقدامات کشورهاي شمال در ضمانت تداوم اين مسير يکجانبه و يکسويه مي‌باشد که نتيجه آن حاکم شدن مباني غرب در محافل علمي است.

رئاليسم، ليبراليسم و سوسياليسم در گذشته و امروزه هم نظريات انتقادي مانند پست مدرنيسم و فمنيسم همگي شاهدي بر تلاش اتاق فکرهاي جهان غرب براي هژموني در حوزه‌هاي نظري و علمي مي‌باشد.

حوزه روابط بين‌الملل هم از اين مسأله مستثنا نيست و از جمله حوزه‌هاي جذاب براي محافل قدرت محسوب مي‌شود. بسياري از فعالان و محققان اين عرصه به هژموني محققان آمريکايي اعتقاد راسخ دارند و آمريکا را مرکز نضج تفکر بين‌المللي بر مي‌شمارند که ريشه آن در مهاجرت دانشمندان تبعيدي به آمريکا مانند مورگنتا، ولفرز، دويچ، هاس و کسينجر نهفته است.

و تعبير هافمن که اين پديده را «ارتباط مطبخ‌هاي قدرت و تالارهاي دانشگاهي» مي‌نامد، دليل اين هژموني را روشن مي‌کند.

توليد مفهوم «وابستگي متقابل» در اواخر دهه 1960 و در دهه 1970 از مهم‌ترين پديده‌هاي شکل گرفته در اين بستر و با هدف توجيه و تبيين روابط متعدد و پيچيده و متداخل کشورها بوده است که معروف‌ترين ادعا اين نظريه آنست که «دوست‌ها در نردبان موقعيت بين‌المللي با هم بالا و پايين مي‌روند» و به تعبير «کوهن» و «ناي»، وابستگي دو جانبه ميان بازيگران در پي روابط پيچيده و متعدد شکل مي‌گيرد و رويکرد نهايي «برد- برد» به وقوع مي‌پيوندد. البته در اين نوشتار هدف بررسي و تجزيه و تحليل گزاره‌هاي اين نظريه نيست وليکن با توجه به تأکيد رئيس جمهور و وزير امور خارجه محترم کشورمان بر مسأله «برد- برد»در سياست خارجي، نظريه وابستگي متقابل، بُن مايه اصلي گفتمان سياست خارجي کنوني ج.ا.ا را شکل مي‌دهد.

يکي از مفاهيم کليدي نظريه وابستگي متقابل مفهوم «آسيب‌پذيري» است، که عبارت است از «قابليت يک بازيگر در تحمل هزينه‌هاي تحميل ناشي از وقايع خارجي، حتي پس از تغيير سياست‌ها». که همين جا محل يکي از انتقادهاي جدي محققان و تحليل گران به اين نظريه وارد مي‌شود زيرا با يک نگاه اجمالي مي‌توان متوجه شد که روابط ميان شمال – جنوب در حال حاضر براساس آمار موجود و اتکاء و وابستگي بيش از حد کشورهاي جنوب به شمال بر اساس برابري و توازن نيست و نتيجه اين روابط، وابستگي گسترده جنوب به جريان مالي، فناوري، اطلاعات فني ومحصولات پيشرفته از شمال است. غرب تنها از نظر چند ماده خام استراتژيک به جنوب وابسته است.

همين ارزيابي مختصر باعث شده که بسياري از تحليل‌گران و حتي خود دانشمندان غربي به پوچ بودن اين ادعا (وابستگي متقابل) پي ببرند و افرادي چون کارل دويچ اعتراف به «امپرياليسم و وابستگي» و «وابستگي متقابل نامتقارن» کرده‌اند.

در اين ميان آنچه مهم به نظر مي‌رسد، طرح اقتصاد مقاومتي در اين فضا و با توجه به اين واقعيت مهم است. زيرا غايت نگاه درون‌زا در پي اقتصاد مقاومتي، کاهش آسيب‌پذيري، کاهش هزينه‌ها و کاهش حساسيت ارتباط متقابل با ديگر بازيگران نظام بين‌الملل است و تحقق واقعي و حقيقي «برد – برد» در وراي شعارها به حساب مي‌آيد. و اين ميسر نمي‌شود مگر با پيگيري رويکرد مبتني بر توليد قدرت؛ زيرا توليد قدرت در فضاي داخلي و انعکاس بيروني آن موجبات «سرريزي» قدرت و ثروت به داخل را فراهم کرده و خصلت پايدار بودن به آن مي‌دهد.

دنبال کردن رويکرد درون‌زا با تقويت پايه‌هاي علمي و توليدي و صنعتي کشور اولويت اصلي در امر سياست‌گذاري کشور به نظر مي‌رسد که البته دولت با طرح شعار«تدبير» مدعي تحقق اين امر شده است. نکته مهم در اين ميان آنست که مسأله تدبير خود نيازمند دو مؤلفه مهم و کليدي «تفکر استراتژيک»  و «خلاقيت استراتژيک»به عنوان مولفه‌هاي «پيشا تدبير» مي‌باشد.

اقتصاد مقاومتي در شرايط موجود، حکم تفکرات استراتژيک را براي کشور دارد که لازم است قواي سه گانه و نهادهاي دولت با ارتباط با نهادهاي علمي و نخبگان فني وابزاري به توليد خلاقيت لازم همت گمارند و دولت با اتخاد اين رويکرد زمينه حضور عزتمندانه و منتهي به خلق قدرت در ديپلماسي را فراهم کند تا اشاره «برد- برد» تنها در سطح شعار باقي نماند و در سطح اجتماعي و اقتصادي داخلي اثرات آن بر همگان ملموس و روشن باشد.

انتهاي متن/

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921212000505#sthash.c8RZLapW.dpuf

 

بررسي نتايج استعمار غرب و وضع موجود بسياري از کشورهاي عقب مانده، اثبات کننده رابطه نامتقارن ميان کشورهاي پيشرفته و عقب مانده بوده است.

پس از آگاهي و بيداري نسبي ملت‌هاي عقب مانده و نهضت استقلال خواهي بسياري از کشورهاي به اصطلاح جهان سوم در قرن بيستم، غرب با تغيير روش به سمت استفاده از شيوه‌هاي نوين بهره‌کشي سوق پيدا کرد. جذب مغزافزارهاي کشورهاي عقب مانده، غيربومي کردن نرم‌افزارهاي پيشرفت و توسعه و ايجاد وابستگي در حوزه‌هاي سخت‌افزاري، از شيوه‌هاي کنوني کشورهاي قدرتمند در عصر کنوني مي‌باشد تا تسلط و هژموني غرب را پايدار کند.

تلاش کشورهاي غربي به محوريت آمريکا و انگليس در ايجاد هژموني و حاکميت مسلط در حوزه‌هاي نظري و فرانظري (metathe oreitical) در علوم انساني از مهم‌ترين اقدامات کشورهاي شمال در ضمانت تداوم اين مسير يکجانبه و يکسويه مي‌باشد که نتيجه آن حاکم شدن مباني غرب در محافل علمي است.

رئاليسم، ليبراليسم و سوسياليسم در گذشته و امروزه هم نظريات انتقادي مانند پست مدرنيسم و فمنيسم همگي شاهدي بر تلاش اتاق فکرهاي جهان غرب براي هژموني در حوزه‌هاي نظري و علمي مي‌باشد.

حوزه روابط بين‌الملل هم از اين مسأله مستثنا نيست و از جمله حوزه‌هاي جذاب براي محافل قدرت محسوب مي‌شود. بسياري از فعالان و محققان اين عرصه به هژموني محققان آمريکايي اعتقاد راسخ دارند و آمريکا را مرکز نضج تفکر بين‌المللي بر مي‌شمارند که ريشه آن در مهاجرت دانشمندان تبعيدي به آمريکا مانند مورگنتا، ولفرز، دويچ، هاس و کسينجر نهفته است.

و تعبير هافمن که اين پديده را «ارتباط مطبخ‌هاي قدرت و تالارهاي دانشگاهي» مي‌نامد، دليل اين هژموني را روشن مي‌کند.

توليد مفهوم «وابستگي متقابل» در اواخر دهه 1960 و در دهه 1970 از مهم‌ترين پديده‌هاي شکل گرفته در اين بستر و با هدف توجيه و تبيين روابط متعدد و پيچيده و متداخل کشورها بوده است که معروف‌ترين ادعا اين نظريه آنست که «دوست‌ها در نردبان موقعيت بين‌المللي با هم بالا و پايين مي‌روند» و به تعبير «کوهن» و «ناي»، وابستگي دو جانبه ميان بازيگران در پي روابط پيچيده و متعدد شکل مي‌گيرد و رويکرد نهايي «برد- برد» به وقوع مي‌پيوندد. البته در اين نوشتار هدف بررسي و تجزيه و تحليل گزاره‌هاي اين نظريه نيست وليکن با توجه به تأکيد رئيس جمهور و وزير امور خارجه محترم کشورمان بر مسأله «برد- برد»در سياست خارجي، نظريه وابستگي متقابل، بُن مايه اصلي گفتمان سياست خارجي کنوني ج.ا.ا را شکل مي‌دهد.

يکي از مفاهيم کليدي نظريه وابستگي متقابل مفهوم «آسيب‌پذيري» است، که عبارت است از «قابليت يک بازيگر در تحمل هزينه‌هاي تحميل ناشي از وقايع خارجي، حتي پس از تغيير سياست‌ها». که همين جا محل يکي از انتقادهاي جدي محققان و تحليل گران به اين نظريه وارد مي‌شود زيرا با يک نگاه اجمالي مي‌توان متوجه شد که روابط ميان شمال – جنوب در حال حاضر براساس آمار موجود و اتکاء و وابستگي بيش از حد کشورهاي جنوب به شمال بر اساس برابري و توازن نيست و نتيجه اين روابط، وابستگي گسترده جنوب به جريان مالي، فناوري، اطلاعات فني ومحصولات پيشرفته از شمال است. غرب تنها از نظر چند ماده خام استراتژيک به جنوب وابسته است.

همين ارزيابي مختصر باعث شده که بسياري از تحليل‌گران و حتي خود دانشمندان غربي به پوچ بودن اين ادعا (وابستگي متقابل) پي ببرند و افرادي چون کارل دويچ اعتراف به «امپرياليسم و وابستگي» و «وابستگي متقابل نامتقارن» کرده‌اند.

در اين ميان آنچه مهم به نظر مي‌رسد، طرح اقتصاد مقاومتي در اين فضا و با توجه به اين واقعيت مهم است. زيرا غايت نگاه درون‌زا در پي اقتصاد مقاومتي، کاهش آسيب‌پذيري، کاهش هزينه‌ها و کاهش حساسيت ارتباط متقابل با ديگر بازيگران نظام بين‌الملل است و تحقق واقعي و حقيقي «برد – برد» در وراي شعارها به حساب مي‌آيد. و اين ميسر نمي‌شود مگر با پيگيري رويکرد مبتني بر توليد قدرت؛ زيرا توليد قدرت در فضاي داخلي و انعکاس بيروني آن موجبات «سرريزي» قدرت و ثروت به داخل را فراهم کرده و خصلت پايدار بودن به آن مي‌دهد.

دنبال کردن رويکرد درون‌زا با تقويت پايه‌هاي علمي و توليدي و صنعتي کشور اولويت اصلي در امر سياست‌گذاري کشور به نظر مي‌رسد که البته دولت با طرح شعار«تدبير» مدعي تحقق اين امر شده است. نکته مهم در اين ميان آنست که مسأله تدبير خود نيازمند دو مؤلفه مهم و کليدي «تفکر استراتژيک»  و «خلاقيت استراتژيک»به عنوان مولفه‌هاي «پيشا تدبير» مي‌باشد.

اقتصاد مقاومتي در شرايط موجود، حکم تفکرات استراتژيک را براي کشور دارد که لازم است قواي سه گانه و نهادهاي دولت با ارتباط با نهادهاي علمي و نخبگان فني وابزاري به توليد خلاقيت لازم همت گمارند و دولت با اتخاد اين رويکرد زمينه حضور عزتمندانه و منتهي به خلق قدرت در ديپلماسي را فراهم کند تا اشاره «برد- برد» تنها در سطح شعار باقي نماند و در سطح اجتماعي و اقتصادي داخلي اثرات آن بر همگان ملموس و روشن باشد.

انتهاي متن/

- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13921212000505#sthash.c8RZLapW.dpuf

بررسي نتايج استعمار غرب و وضع موجود بسياري از کشورهاي عقب مانده، اثبات کننده رابطه نامتقارن ميان کشورهاي پيشرفته و عقب مانده بوده است.

پس از آگاهي و بيداري نسبي ملت‌هاي عقب مانده و نهضت استقلال خواهي بسياري از کشورهاي به اصطلاح جهان سوم در قرن بيستم، غرب با تغيير روش به سمت استفاده از شيوه‌هاي نوين بهره‌کشي سوق پيدا کرد. جذب مغزافزارهاي کشورهاي عقب مانده، غيربومي کردن نرم‌افزارهاي پيشرفت و توسعه و ايجاد وابستگي در حوزه‌هاي سخت‌افزاري، از شيوه‌هاي کنوني کشورهاي قدرتمند در عصر کنوني مي‌باشد تا تسلط و هژموني غرب را پايدار کند.

تلاش کشورهاي غربي به محوريت آمريکا و انگليس در ايجاد هژموني و حاکميت مسلط در حوزه‌هاي نظري و فرانظري (metathe oreitical) در علوم انساني از مهم‌ترين اقدامات کشورهاي شمال در ضمانت تداوم اين مسير يکجانبه و يکسويه مي‌باشد که نتيجه آن حاکم شدن مباني غرب در محافل علمي است.

رئاليسم، ليبراليسم و سوسياليسم در گذشته و امروزه هم نظريات انتقادي مانند پست مدرنيسم و فمنيسم همگي شاهدي بر تلاش اتاق فکرهاي جهان غرب براي هژموني در حوزه‌هاي نظري و علمي مي‌باشد.

حوزه روابط بين‌الملل هم از اين مسأله مستثنا نيست و از جمله حوزه‌هاي جذاب براي محافل قدرت محسوب مي‌شود. بسياري از فعالان و محققان اين عرصه به هژموني محققان آمريکايي اعتقاد راسخ دارند و آمريکا را مرکز نضج تفکر بين‌المللي بر مي‌شمارند که ريشه آن در مهاجرت دانشمندان تبعيدي به آمريکا مانند مورگنتا، ولفرز، دويچ، هاس و کسينجر نهفته است.

و تعبير هافمن که اين پديده را «ارتباط مطبخ‌هاي قدرت و تالارهاي دانشگاهي» مي‌نامد، دليل اين هژموني را روشن مي‌کند.

توليد مفهوم «وابستگي متقابل» در اواخر دهه 1960 و در دهه 1970 از مهم‌ترين پديده‌هاي شکل گرفته در اين بستر و با هدف توجيه و تبيين روابط متعدد و پيچيده و متداخل کشورها بوده است که معروف‌ترين ادعا اين نظريه آنست که «دوست‌ها در نردبان موقعيت بين‌المللي با هم بالا و پايين مي‌روند» و به تعبير «کوهن» و «ناي»، وابستگي دو جانبه ميان بازيگران در پي روابط پيچيده و متعدد شکل مي‌گيرد و رويکرد نهايي «برد- برد» به وقوع مي‌پيوندد. البته در اين نوشتار هدف بررسي و تجزيه و تحليل گزاره‌هاي اين نظريه نيست وليکن با توجه به تأکيد رئيس جمهور و وزير امور خارجه محترم کشورمان بر مسأله «برد- برد»در سياست خارجي، نظريه وابستگي متقابل، بُن مايه اصلي گفتمان سياست خارجي کنوني ج.ا.ا را شکل مي‌دهد.

يکي از مفاهيم کليدي نظريه وابستگي متقابل مفهوم «آسيب‌پذيري» است، که عبارت است از «قابليت يک بازيگر در تحمل هزينه‌هاي تحميل ناشي از وقايع خارجي، حتي پس از تغيير سياست‌ها». که همين جا محل يکي از انتقادهاي جدي محققان و تحليل گران به اين نظريه وارد مي‌شود زيرا با يک نگاه اجمالي مي‌توان متوجه شد که روابط ميان شمال – جنوب در حال حاضر براساس آمار موجود و اتکاء و وابستگي بيش از حد کشورهاي جنوب به شمال بر اساس برابري و توازن نيست و نتيجه اين روابط، وابستگي گسترده جنوب به جريان مالي، فناوري، اطلاعات فني ومحصولات پيشرفته از شمال است. غرب تنها از نظر چند ماده خام استراتژيک به جنوب وابسته است.

همين ارزيابي مختصر باعث شده که بسياري از تحليل‌گران و حتي خود دانشمندان غربي به پوچ بودن اين ادعا (وابستگي متقابل) پي ببرند و افرادي چون کارل دويچ اعتراف به «امپرياليسم و وابستگي» و «وابستگي متقابل نامتقارن» کرده‌اند.

در اين ميان آنچه مهم به نظر مي‌رسد، طرح اقتصاد مقاومتي در اين فضا و با توجه به اين واقعيت مهم است. زيرا غايت نگاه درون‌زا در پي اقتصاد مقاومتي، کاهش آسيب‌پذيري، کاهش هزينه‌ها و کاهش حساسيت ارتباط متقابل با ديگر بازيگران نظام بين‌الملل است و تحقق واقعي و حقيقي «برد – برد» در وراي شعارها به حساب مي‌آيد. و اين ميسر نمي‌شود مگر با پيگيري رويکرد مبتني بر توليد قدرت؛ زيرا توليد قدرت در فضاي داخلي و انعکاس بيروني آن موجبات «سرريزي» قدرت و ثروت به داخل را فراهم کرده و خصلت پايدار بودن به آن مي‌دهد.

دنبال کردن رويکرد درون‌زا با تقويت پايه‌هاي علمي و توليدي و صنعتي کشور اولويت اصلي در امر سياست‌گذاري کشور به نظر مي‌رسد که البته دولت با طرح شعار«تدبير» مدعي تحقق اين امر شده است. نکته مهم در اين ميان آنست که مسأله تدبير خود نيازمند دو مؤلفه مهم و کليدي «تفکر استراتژيک»  و «خلاقيت استراتژيک»به عنوان مولفه‌هاي «پيشا تدبير» مي‌باشد.

اقتصاد مقاومتي در شرايط موجود، حکم تفکرات استراتژيک را براي کشور دارد که لازم است قواي سه گانه و نهادهاي دولت با ارتباط با نهادهاي علمي و نخبگان فني وابزاري به توليد خلاقيت لازم همت گمارند و دولت با اتخاد اين رويکرد زمينه حضور عزتمندانه و منتهي به خلق قدرت در ديپلماسي را فراهم کند تا اشاره «برد- برد» تنها در سطح شعار باقي نماند و در سطح اجتماعي و اقتصادي داخلي اثرات آن بر همگان ملموس و روشن باشد.

منبع: دانا

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html